چیزی ندارم خستم

اینجا مجلس ختم من است

چیزی ندارم خستم

اینجا مجلس ختم من است

خدایا...

مدتی ست حسرت افکار مخدوشم خونم را می مکد

دیگر زیادی هراسانم

در پی کدام شاخه ی این درخت پیرم ؟!

کاش لحظه ای بایستد این اضطراب

خدایا به حقانیتت قسم

راه را نشانم بده ....!!

د ی د ا ر . . .

لحظه ی دیدار نزدیک است. 

 باز می لرزد دلم ... دستم ...  

باز گویی در جهان دیگری هستم ... 

لحظه ی دیدار نزدیک است ...