چیزی ندارم خستم

اینجا مجلس ختم من است

چیزی ندارم خستم

اینجا مجلس ختم من است

غروب بود غمی می وزید در کوچه فرشته پر خود می کشد در کوچه  

در انتهای در نزدیک همین کوچه همین همه را با سنگ میدید در کوچه  

رد شم برم ادمه 6 ماهه خودش را بد بخت کرد چون بلد نبود دستش قطع کرد  

اره این wb خالی چون خستم هر کس هر چی می خواهد بزاره  

1قاعده نجاری میگه 2 بار اندازه بگیر 1 بار ببر  

من کلی اندازه گرفتم اما اوستام اوستا نبود خیلی چیزا یاد نداده بود تا حالا تو سرم نزده بود اگه می زد وزم این نبود که این طوری کنم